خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

دیشب دلم ز ملک دو عالم از خواجوی کرمانی غزل 213

غزل 213 ام از 1143 غزلیات

دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت

1 دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت جانم ز غم برآمد و از غم خبر نداشت

2 آنرا که بود عالم معنی مسخرش دیدم به صورتی که ز عالم خبر نداشت

3 دلخسته‌ئی که کشته شمشیر عشق شد زخمش بجان رسید و ز مرهم خبرنداشت

4 مستسقی که تشنهٔ دریای وصل بود بگذشت آبش از سر و از یم خبر نداشت

5 دل صید عشق او شد وآگه نبود عقل افتاد جام و خرد شد و جم خبر نداشت

6 جم را چو گشت بی خبر از جام مملکت خاتم ز دست رفت و ز خاتم خبر نداشت

7 عیسی که دم ز روح زدی گو ببین که من دارم دمی که آدم از آن دم خبر نداشت

8 خواجو که گشت هندوی خال سیاه دوست دل را به مهره داد و ز ارقم خبر نداشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت

شاعر شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت چه کسی است ؟

شاعر شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت خواجوی کرمانی می باشد.

شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت چیست ؟

قالب شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت غزل است

مضمون اصلی شعر دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر