- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لعل تو به نکته دُر چکاند وین قاعده کس چو تو نداند
2 در حسن رخت بدست مردی از ماه خراج ها ستاند
3 خورشید نمیرسد بگردت شاید که براق کم دواند
4 دامن دامن دلم ز دیده در پای غم تو در فشاند
5 نزدیک شد که فتنه تو بر عالم جوی خون براند
6 در کار تو، اند پادشاهان عشقت بمن گدا چه ماند
7 مرسوم مرا که بر لب توست چون وصل به جمله می براند
8 دیوان خیال را چه نقصان گر زود ترک بمن رساند