1 ای لعل و عقیق و در و دریا و درست فارغ از جای و پای بر جا و درست
2 ای خواجهٔ روح و روحافزا و درست دیر آمدنت رواست دیرآ و درست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم من این نقاش جادو را نمیدانم نمیدانم
2 مرا گوید مرو هر سو تو استادی بیا این سو که من آن سوی بیسو را نمیدانم نمیدانم
1 چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری چو آهوی منی ای جان ز شیر نر چه غم داری
2 چو مه روی تو من باشم ز سال و مه چه اندیشی چو شور و شوق من هستت ز شور و شر چه غم داری
1 بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو
2 یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار تو
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **