- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبالب آر قدح کز گلو فرود آید مگر که از دلم این آرزو فرود آید
2 مگوی تو به که آید فرود می ز سرم مباد کز سر من این سبو فرود آید
3 ز می چه توبه که گر ذوق آن کند معلوم فرشته چون مگس آنجا به بو فرود آید
4 به بند مردنم امروز، ساقیا، بگذار که باده از سر آن ماهر و فرود آید
5 به زهد تخته ورد و دعای من باشد سفال خم که خط می برو فرود آید
6 ز بهر بردن دلهای خلق سیل بلاست هر آن عرق که ز روی نکو فرود آید
7 بدین صفت که همی خون خوریم بر در تو ترا چگونه می اندر گلو فرود آید؟
8 خوش آن زمان که به یاد تو هر شبم تا روز ز دیده خون جگر سو به سو فرود آید؟
9 نقاب واکن و لبهای عاشقان دربند مگر که خسرو ازین گفتگو فرود آید