🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

کرد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 80

مثنوی معنوی 80 ام از 6329 دفتر اول

کرد حق و کرد ما هر دو ببین

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29

1 کرد حق و کرد ما هر دو ببین کرد ما را هست دان پیداست این

2 گر نباشد فعل خلق اندر میان پس مگو کس را چرا کردی چنان

3 خلق حق افعال ما را موجدست فعل ما آثار خلق ایزدست

4 ناطقی یا حرف بیند یا غرض کی شود یک دم محیط دو عرض

5 گر به معنی رفت شد غافل ز حرف پیش و پس یک دم نبیند هیچ طرف

6 آن زمان که پیش‌بینی آن زمان تو پس خود کی ببینی این بدان

7 چون محیط حرف و معنی نیست جان چون بود جان خالق این هر دوان

8 حق محیط جمله آمد ای پسر وا ندارد کارش از کار دگر

9 گفت شیطان که بما اغویتنی کرد فعل خود نهان دیو دنی

10 گفت آدم که ظلمنا نفسنا او ز فعل حق نبد غافل چو ما

11 در گنه او از ادب پنهانش کرد زان گنه بر خود زدن او بر بخورد

12 بعد توبه گفتش ای آدم نه من آفریدم در تو آن جرم و محن

13 نه که تقدیر و قضای من بد آن چون به وقت عذر کردی آن نهان

14 گفت ترسیدم ادب نگذاشتم گفت هم من پاس آنت داشتم

15 هر که آرد حرمت او حرمت برد هر که آرد قند لوزینه خورد

16 طیبات از بهر کی للطیبین یار را خوش کن برنجان و ببین

17 یک مثال ای دل پی فرقی بیار تا بدانی جبر را از اختیار

18 دست کان لرزان بود از ارتعاش وانک دستی تو بلرزانی ز جاش

19 هر دو جنبش آفریدهٔ حق شناس لیک نتوان کرد این با آن قیاس

20 زان پشیمانی که لرزانیدیش مرتعش را کی پشیمان دیدیش

21 بحث عقلست این چه عقل آن حیله‌گر تا ضعیفی ره برد آنجا مگر

22 بحث عقلی گر در و مرجان بود آن دگر باشد که بحث جان بود

23 بحث جان اندر مقامی دیگرست بادهٔ جان را قوامی دیگرست

24 آن زمان که بحث عقلی ساز بود این عمر با بوالحکم همراز بود

25 چون عمر از عقل آمد سوی جان بوالحکم بوجهل شد در حکم آن

26 سوی حس و سوی عقل او کاملست گرچه خود نسبت به جان او جاهلست

27 بحث عقل و حس اثر دان یا سبب بحث جانی یا عجب یا بوالعجب

28 ضؤ جان آمد نماند ای مستضی لازم و ملزوم و نافی مقتضی

29 زانک بینایی که نورش بازغست از دلیل چون عصا بس فارغست

جلال الدین محمد مولوی(مولانا) از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر کرد حق و کرد ما هر دو ببین مثنوی معنوی 80 ام از 6329 دفتر اول در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد
شعر قالب : مثنوی معنوی سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین

شاعر شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین چه کسی است ؟

شاعر شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین چیست ؟

قالب شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین مثنوی معنوی است

سبک شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین چیست ؟

سبک شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر کرد حق و کرد ما هر دو ببین چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

کرد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 80

مثنوی معنوی 80 ام از 6329 دفتر اول
بنر