-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بدانکه بوی تو آورد صبحدم بادم وگرنه از چه سبب دل بباد میدادم
2 عنان باد نخواهم ز دست داد کنون ولی چه سود که در دست نیست جز بادم
3 مرا حکایت آن مرغ زیرک آمد یاد بپای خویش چو در دام عشقت افتادم
4 ز دست دیده دلم روز و شب بفریادست اگر چه من همه از دست دل بفریادم
5 مگر که سر بدهم ورنه من ز سر ننهم امید وصل درین ره چو پای بنهادم
6 چو دجله گشت کنارم در آرزوی شبی که باد صبحدم آرد نسیم بغدادم
7 گمان مبر که فراموش کردمت هیهات ز پیشم ار چه برفتی نرفتی از یادم
8 مگر بگوش تو فریاد من رساند باد وگرنه گر تو توئی کی رسی بفریادم
9 مگو که شیفته بر گلبنی شدی خواجو که بیتو از گل و بلبل چو سوسن آزادم