- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان که برون آمدن از خانه ندانم هرگز
2 خاک در دیده ام افشانده حوادث آنسان که بجز اشک بصر زو نفشانم هرگز
3 ور ازین سخت ترم چرخ گلو بفشارد راز دل در بر دونان نتوانم هرگز
4 جان دهم پیش تو کم خواجه والا گهری غیری ار جان دهدم می نستانم هرگز
5 تو خداوند و ولینعمت و مولای منی غیر ذکر تو به لب قصه نرانم هرگز
6 سالها زیر درخت کرمت زیسته ام دامن فضل تو از کف نرهانم هرگز
7 نوعروسی که درین حجله پی مدح تو رفت پیش اغیار مر او را ننشانم هرگز
8 شرح غم با تو کنم گوش دهی یا ندهی جز تو با هیچکس این قصه نخوانم هرگز