خسرو گل بین دگر ملک سکندر از خواجوی کرمانی غزل 803

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خسرو گل بین دگر ملک سکندر یافته

1 خسرو گل بین دگر ملک سکندر یافته باز بلبل باغ را طاوس پیکر یافته

2 طائر میمون مینای فلک یعنی ملک دشت را از روضهٔ فردوس خوشتر یافته

3 می پرستان قدح کش نرگس سرمست را تبشی و منغر بدست از نقره و زر یافته

4 عالم خاکی نسیم باد عنبر بیز را همچو انفاس مسیحا روح پرور یافته

5 خضر خضرا پوش علوی آنکه خوانندش سپهر از شقایق فرش غبرا را معصفر یافته

6 غنچه کو را اهل دل ضحاک ثانی می‌نهند چون فریدون افسر جمشید برسر یافته

7 آسمانی گشته فرش خاک و طرف گلشنش مرغ را رامین گل را ویس دلبر یافته

8 مؤبد زرد گلستان آنکه خیری نام اوست از شکوفه آسمانی پر ز اختر یافته

9 در چمن هر کوچو من سرمست و حیران آمده جام زرین بر کف سیمین عبهر یافته

10 وانکه چون خواجو دل و دین داده از مستی بباد بادهٔ جانبخش را با جان برابر یافته

11 می‌کشان صحن بستانرا ز بس برگ و نوا همچو بزم شاه جم جام مظفر یافته

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر