خرمی بی غم نمی باشد درین از واعظ قزوینی غزل 100

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

خرمی بی غم نمی باشد درین باغ خراب

1 خرمی بی غم نمی باشد درین باغ خراب خنده گل دارد از پی اشک ریزان گلاب

2 شعله رخسار او را گرد سر پروانه شو تا کی از خامی بگرد خویش گردی چون کباب؟

3 تا نمیگردی مرا در چشم، بیزارم ز چشم تا نمی آیی بخوابم، از نظر افتاده خواب

4 خشم او را، گریه عاشق کجا تسکین دهد شعله آتش چه پروا دارد از اشک کباب

5 ذوق مشق بی قراری در طلب داری اگر سر خطی بر لوح صحرا هست چون موج سراب

6 یک دل آباد در عالم بکس نگذاشتست خانه ها کردست ویران، خانه دنیا خراب

7 ضعف پیری قوت نالیدن از دستم گرفت چون ننالم واعظ اکنون بهر ایام شباب؟

عکس نوشته
کامنت
comment