جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

خضری از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 766

غزل 766 ام از 6329 غزلیات

خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد

1 خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد در مرگ برخورنده ابدا فرازگردد

2 چو نظر کنی به بالا سوی آسمان اعلا دو هزار در ز رحمت ز بهشت باز گردد

3 چو فتاد سایه تو سوی مفسدان مجرم همه جرم‌های ایشان چله و نماز گردد

4 چو رکاب مصطفایی سوی عفو روی آرد دو هزار بولهب هم خوش و پرنیاز گردد

5 چو دو دست همچو بحرت به کرم گهرفشان شد رخ چون زرم زر آرد که به گرد گاز گردد

6 کف تست کیمیایی لب بحر کبریایی چه عجب که نیم حبه ز کفت رکاز گردد

7 دو هزار جان و دیده ز فزع عنان کشیده چو صلای وصل آید گه ترک تاز گردد

8 همه زهر دین و دنیا ز تو شهد و نوش آمد غم و درد سینه سوزان ز تو دلنواز گردد

9 همه دامن تو گیرد دل و این قدر نداند که به گرد شیر آهو به صد احتراز گردد

10 در وصل چون ببستی و به لامکان نشستی ز کجا رسد گشایش چو دری فراز گردد

11 خمش و سخن رها کن جز اله را تو لا کن به فنا چو ساز گیری همه کارساز گردد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد

شاعر شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد چه کسی است ؟

شاعر شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد چیست ؟

قالب شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد غزل است

مضمون اصلی شعر خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر