🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر
ایرانشان ابن ابی الخیر

نگه از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 47

کوش‌نامه 47 ام از 368 کوش‌نامه

نگه کرد در کار گردان سپهر

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37

1 نگه کرد در کار گردان سپهر که چون گشت خواهد همی ماه و مهر

2 چنان سخت پیروز دید اخترش که شیری شود هر یک از لشکرش

3 ز شادی تو گفتی برآمد ز جای همی گفت کای داد دِه یک خدای

4 دل رادمردان تو آری به راه تن نیکبختان تو داری نگاه

5 سپاس از تو دارم بدین نیکوی که همواره پشت و پناهم توی

6 کیانی کمر بر میان تنگ کرد بتندی سوی دشمن آهنگ کرد

7 گزین کرد مردی دویست از سپاه پسندیده ی رزم و آوردگاه

8 فرستاد با کوش از پیش خویش همی تاختند آن دلیران ز پیش

9 چو از راه نزدیک ایشان رسید طلایه تنی چند را کشته دید

10 برآشفت و برچینیان حمله کرد برآورد غیو و برانگیخت گرد

11 چو شیر دژ آگاه و چون پیل مست به یک زخم گُردی همی کرد پست

12 چو نیواسب آن دید از دست کوش خروشید ماننده ی شیرزوش

13 همی تا سوی پیل دندان رسید تنی چند را بر زمین خوابنید

14 چو زخمش بدیدند ایران سپاه یله کرد هرکس همی جایگاه

15 بهم برفگند آن سواران کین ز خون لاله گون کرد روی زمین

16 برآشفت کوش از سواران خویش چنین گفت با نامداران خویش

17 که این شیر دل مرد هم یک تن است نه نیواسب و نه پیل در جوشن است

18 شما را نیاید همی شرم و ننگ که پیشش نگیرد همی کس درنگ

19 بگفت این و مانند آذرگشسب همی تاخت تا پیش نیواسب اسب

20 زمانی بران سان برآویختند که از خاک و از خون گِل انگیختند

21 چو نیواسب از او این دلیری بدید یکی خشک پولاد را برکشید

22 بر آمد ز زین و گران شد رکیب به نیرو بینداخت نیو از نهیب

23 سنان را ز دانش به سر بازداشت که گردون ز کارش بسی راز داشت

24 درآمد بزد گرز بر مغفرش به زخمی برون کرد مغز از سرش

25 به خاک اندر افتاد و زو رفت هوش سپاهش چو حلقه شد از گرد کوش

26 ز کینه بر او برگشادند دست تو گفتی زمین پای اسبش ببست

27 بکشتند در زیر رانش سمند به تن برنیامد مر او را گزند

28 دلیران ایران بدو تاختند ز کینه سنانها برافراختند

29 بکشتند چندان ز گردان چین ز خون سرخ شد خاک روی زمین

30 رها گشت کوش و ز کشتن برست برآسود و اسبی دگر برنشست

31 بینداخت از کینه مغفر ز سر برآهخت گرزگران از کمر

32 به دشمن برهنه چو بنمود روی همی هر که دیدش بپرسید از اوی

33 ز زشتی همی دیو بردش گمان ز دستش بیفتاد تیر و کمان

34 همی گفت هر کس که جز دیو نیست که پیشش سوار و پیاده یکی ست

35 سرِ خوک دارد تنِ دیو زوش به پیلانش ماند دو دندان و گوش

36 گریزان شد آن لشکر شیردل از آن پیلِ پیکر سرِ جان گسل

37 همی تاخت کوش و سپاهش ز پس به شمشیر کشتند از ایشان و بس

ایرانشان ابن ابی الخیر از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر نگه کرد در کار گردان سپهر کوش‌نامه 47 ام از 368 کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد
شعر قالب : کوش‌نامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر نگه کرد در کار گردان سپهر

شاعر شعر نگه کرد در کار گردان سپهر چه کسی است ؟

شاعر شعر نگه کرد در کار گردان سپهر ایرانشان ابن ابی الخیر می باشد.

شعر نگه کرد در کار گردان سپهر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر نگه کرد در کار گردان سپهر چیست ؟

قالب شعر نگه کرد در کار گردان سپهر کوش‌نامه است

سبک شعر نگه کرد در کار گردان سپهر چیست ؟

سبک شعر نگه کرد در کار گردان سپهر سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر نگه کرد در کار گردان سپهر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ایرانشان ابن ابی الخیر

نگه از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 47

کوش‌نامه 47 ام از 368 کوش‌نامه
بنر