1 شیوه کان ترک ماهرو داند قتل یاران مهرجو داند
2 گر دلم خون کند، وگر سوزد من کیم، زان اوست، او داند
3 گل چه داند که درد بلبل چیست؟ او همین کار رنگ و بو داند
4 شاهد مست گاه سنگ انداز سر درویش را سبو داند
5 هر که در عشق دیده را تر کرد آب روی خود آب جو داند
6 چند گویی دلت که دزدیده ست؟ بنده چشم ترا نکو داند
7 بی زبان شد ز دیدنت خسرو کاو همه کار گفتگو داند