-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای چراغ دیدهٔ جان روی تو حلقهٔ سودای دل گیسوی تو
2 صد شکن بر زنگبار انداخته سنبل زنگی وش هندوی تو
3 مهره با هاروت بابل باخته نرگس افسونگر جادوی تو
4 شیر گیران پلنگ پیلتن صید روبه بازی آهوی تو
5 طرهات نعلم بر آتش تافتست زان شدم شوریده دور از روی تو
6 شادی آن هندوی میمون که او میتواند گشت همزانوی تو
7 از پریشان حالی و آشفتگی در گمانم این منم یا موی تو
8 هر که را با می پرستان سرخوشست خوش بود پیوسته چون ابروی تو
9 از سرشکم پای در گل میرود ورنه بیرون رفتمی از کوی تو
10 آنکه دل در بند یکتائیت بست کی گشادی یابد از پهلوی تو
11 ز ابرویش خواجو بیک پی گوشه گیر کان کمان بیشست از بازوی تو