-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانی که شراب عشق ز آن سو خورده است وز شیره و باغ آن نکورو خوردهاست
2 آن باغ گلوی جان بگیرد گوید خونش ریزم که خون ما او خورده است