1 جانی و جهانی و جهان با تو خوش است ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است
2 خود معدن کیمیاست خاک از کف تو هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان کز یار دروغیها از صدق به و احسان
2 حال است محال او مزد است وبال او عدل است همه ظلمش داد است از او بهتان
1 به جان تو که از این دلشده کرانه مکن بساز با من مسکین و عزم خانه مکن
2 بهانهها بمیندیش و عذر را بگذار مرا مگیر ز بالا و خشک شانه مکن
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **