-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جان جهان جان وجهان برخی جانت داریم تمنای کناری ز میانت
2 چون وصف دهان تو کنم زانکه در آفاق من هیچ ندیدم به لطافت چو دهانت
3 گو شرح تو ای آیت خوبی دگری گوی زان باب که من عاجزم از کنه بیانت
4 گرمدعی از نوک خدنگت سپر انداخت من سینه سپر ساختهام پیش سنانت
5 ای گلبن خندان بچنین حسن و لطافت کی رونق بستان ببرد باد خزانت
6 هر لحظه ترا با دگران گفت و شنیدی وز دور من خسته به حسرت نگرانت
7 گر خلق کنندم سپر تیرملامت من باز نگیرم نظر از تیر و کمانت
8 تا رخت تصوف بخرابات نیاری در بتکده کی راه دهد پیر مغانت
9 باید که نشان در میخانه بپرسی ورنی ز جهان محو شود نام و نشانت
10 خواجو نکشد میل دلت سوی صنوبر گر دست دهد صحبت آن سرو روانت
11 زینسان که توئی غرقهٔ دریای مودت گر خاک شوی باد نیارد بکرانت