جان نقش رخ تو بر بصر دارد از اثیر اخسیکتی غزل 59

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

جان نقش رخ تو بر بصر دارد

1 جان نقش رخ تو بر بصر دارد تن نیز غم تو بر جگر دارد

2 من خاک دل خودم که از عزت خاک قدم تو تاج سر دارد

3 در خدمت تو زمانه معذور است کز رحمت خویش بیشتر دارد

4 هر کاو رخ و زلف آنچنان بیند کی دل دهدش که دیده بر دارد

5 پیش تو ز جان خبر نمیدارم بررس ز خیال گاو خبر دارد

6 حال دل من ز من چه پرسی زلف تو جواب خود ز بردارد

7 گر مینهدت اثیر می بینی تن نه که از این دو صد دگر دارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر