- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان پیش تو هر ساعت میریزد و میروید از بهر یکی جان کس چون با تو سخن گوید
2 هر جا که نهی پایی از خاک بروید سر وز بهر یکی سر کس دست از تو کجا شوید
3 روزی که بپرد جان از لذت بوی تو جان داند و جان داند کز دوست چه میبوید
4 یک دم که خمار تو از مغز شود کمتر صد نوحه برآرد سر هر موی همیموید
5 من خانه تهی کردم کز رخت تو پر دارم میکاهم تا عشقت افزاید و افزوید
6 جانم ز پی عشق شمس الحق تبریزی بی پای چو کشتیها در بحر همیپوید