-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان بر افشان اگرت صحبت جانان باید خون دل نوش اگرت آرزوی جان باید
2 برو و مملکت کفر مسخر گردان گر ترا تختگه عالم ایمان باید
3 در پی خضر شو و روی متاب از ظلمات اگرت شربتی از چشمهٔ حیوان باید
4 هر کرا دست دهد وصل پریرخساران دیو باشد اگرش ملک سلیمان باید
5 تا پریشان بود آنزلف سیه جمعی را جای دل در خم آن زلف پریشان باید
6 سرمهٔ دیده ز خاک ره دربان سازد هر کرا صحن سراپردهٔ سلطان باید
7 حکم و حکمت بکه دادند درین ره خواجو بگذر از حکم اگرت حکمت یونان باید