جان چو عودست و دل از شاه نعمت‌الله ولی غزل 42

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

جان چو عودست و دل چو مجمر ما

1 جان چو عودست و دل چو مجمر ما آتش نور عشق دلبر ما

2 آفتاب سپهر و جان جهان پرتوی دان ز رای انور ما

3 نهر آب حیات و عین زلال قطره ای دان ز حوض کوثر ما

4 گوهر تیغ مهر روشنزای ذره ای باشد آن ز خنجر ما

5 آنکه سلطان خلوت جانست بنده وار ایستاده بر در ما

6 عرصهٔ کاینات و ما فیها خطه ای دان ز ملک و کشور ما

7 دامن او و دست ما پس از این چون که آمد به خود فرو سر ما

8 ما نه مائیم با همه اوئیم اوئی او شده برابر ما

9 سیدی از میانه چون برخواست خواجه و بنده شد یکی بر ما

عکس نوشته
کامنت
comment