-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان بده یا دگر اندیشهٔ جانانه مکن دام را بنگر ازین پس طلب دانه مکن
2 بستهای با می و پیمانه ز مستی پیمان ترک پیمان کن و جان در سر پیمانه مکن
3 حرمت خویش نگهدار و مکن قصد حرم ور شدی صید حرم روی بدین خانه مکن
4 اگرت دست دهد صحبت بیگانه و خویش خویش را دستخوش مردم بیگانه مکن
5 گنج بردار و ازین منزل ویران بگذر ور مسیحا نفسی چون خر و ویرانه مکن ؟
6 گر نداری سرآنک از سر جان در گذری چشم در نرگس مستانهٔ جانانه مکن
7 تو هم ای ترک ختا ترک جفا گیر و مرا صید آن کاکل شوریدهٔ ترکانه مکن
8 ما چو روی از دو جهان در غم عشقت کردیم هر دم از مجلس ما روی بکاشانه مکن
9 حلقهٔ سلسلهٔ طره میفکن در پای دل سودازدگان مشکن و دیوانه مکن
10 رخ میارای و قرار از دل مشتاق مبر شمع مفروز و ستم بر دل پروانه مکن
11 گر نخواهی که کنی مشک فشانی خواجو پیش گیسوی عروسان سخن شانه مکن