عیسی دم من وقت سماع طرب از اهلی شیرازی غزل 848

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز

1 عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز دستی بسوی مرده برافشاند که برخیز

2 روزیکه شهیدان علم داد برآرند شرمنده فرهاد بود خسرو پرویز

3 طوطی همه خاییده سخن گفت ز شکر گویا خجلش ساخته آن لعل شکر ریز

4 تا چند خورم زهر غم آخر قدحی بخش یکبار هم این زهر به تریاک برآمیز

5 هرگاه که اهلی نگرد بر گل رویت خاری شکنی بر جگرش از نگه تیز

6 در خرابات مغان اهلی ندارد هیچ کم گرچه پیرم بامی و معشوق در کارم هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment