- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز دستی بسوی مرده برافشاند که برخیز
2 روزیکه شهیدان علم داد برآرند شرمنده فرهاد بود خسرو پرویز
3 طوطی همه خاییده سخن گفت ز شکر گویا خجلش ساخته آن لعل شکر ریز
4 تا چند خورم زهر غم آخر قدحی بخش یکبار هم این زهر به تریاک برآمیز
5 هرگاه که اهلی نگرد بر گل رویت خاری شکنی بر جگرش از نگه تیز
6 در خرابات مغان اهلی ندارد هیچ کم گرچه پیرم بامی و معشوق در کارم هنوز