-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عیسی دم ما همدم اگر نیست غمی نیست ما را غم آن کشت که با ماش دمی نیست
2 ای ابر کرم مرحمتی کن که درین راه جز اشک من تشنه جگر هیچ نمی نیست
3 گر وصل تو جویم بگدایی مکنم عیب درویشم و در ملک تو صاحب کرمی نیست
4 با درد تو صد شکر بود صاحب دردش بی درد کند شکر که او را المی نیست
5 برخیز و دل شحنه و قاضی ببر از راه وانگاه بکش هرکه تو خواهی که غمی نیست
6 اهلی، ره مقصود که در چشم تو دورست پا بر سر جان نه که بغیر از قدمی نیست
7 جزای اهل محبت جفا بود اهلی خموش باش که این نکته را بیانی نیست