مرغ جانرا هر دو عالم از خواجوی کرمانی غزل 198

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست

1 مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست حاصلم زین قرص زرین نیم نانی بیش نیست

2 از نعیم روضهٔ رضوان غرض دانی که چیست وصل جانان ورنه جنت بوستانی بیش نیست

3 گفتم از خاک درش سر بر ندارم بنده‌وار باز می‌گویم سری بر آستانی بیش نیست

4 آنچنان در عالم وحدت نشان گم کرده‌ام کز وجودم اینکه می‌بینی نشانی بیش نیست

5 چند گویم هر نفس کاهم ز گردون درگذشت کاسمان از آتش آهم دخانی بیش نیست

6 در غمش چون دانهٔ نارست آب چشم من وز لبش کام روانم ناردانی بیش نیست

7 گفتمش چشمت بمستی خون جانم ریخت گفت گر چه خونخوارست آخر ناتوانی بیش نیست

8 گر بجان قانع شود در پایش افشانم روان کانچه در دستست حالی نیم جانی بیش نیست

9 یک زمان خواجو حضور دوستان فرصت شمار زانکه از دور زمان فرصت زمانی بیش نیست

عکس نوشته
کامنت
comment