طریق عشق جانا بی بلا از عطار نیشابوری غزل 104

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

طریق عشق جانا بی بلا نیست

1 طریق عشق جانا بی بلا نیست زمانی بی بلا بودن روا نیست

2 اگر صد تیر بر جان تو آید چو تیر از شست او باشد خطا نیست

3 از آنجا هرچه آید راست آید تو کژمنگر که کژ دیدن روا نیست

4 سر مویی نمی‌دانی ازین سر تو را گر در سر مویی رضا نیست

5 بلاکش، تا لقای دوست بینی که مرد بی بلا مرد لقا نیست

6 میان صد بلا خوش باش با او خود آنجا کو بود هرگز بلا نیست

7 کسی کو روز و شب خوش نیست با او شبش خوش باد کانکس مرد ما نیست

8 که باشی تو که او خون تو ریزد وگر ریزد جز اینت خون‌بها نیست

9 دوای جان مجوی و تن فرو ده که درد عشق را هرگز دوا نیست

10 درین دریای بی پایان کسی را سر مویی امید آشنا نیست

11 تو از دریا جدایی و عجب این که این دریا ز تو یکدم جدا نیست

12 تو او را حاصلی و او تورا گم تو او را هستی اما او تورا نیست

13 خیال کژ مبر اینجا و بشناس که هر کو در خدا گم شد خدا نیست

14 ولی روی بقا هرگز نبینی که تا ز اول نگردی از فنا نیست

15 چو تو در وی فنا گردی به کلی تو را دایم ورای این بقا نیست

16 ز حیرت چون دل عطار امروز درین گرداب خون یک مبتلا نیست

عکس نوشته
کامنت
comment