-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طریق عشق جانا بی بلا نیست زمانی بی بلا بودن روا نیست
2 اگر صد تیر بر جان تو آید چو تیر از شست او باشد خطا نیست
3 از آنجا هرچه آید راست آید تو کژمنگر که کژ دیدن روا نیست
4 سر مویی نمیدانی ازین سر تو را گر در سر مویی رضا نیست
5 بلاکش، تا لقای دوست بینی که مرد بی بلا مرد لقا نیست
6 میان صد بلا خوش باش با او خود آنجا کو بود هرگز بلا نیست
7 کسی کو روز و شب خوش نیست با او شبش خوش باد کانکس مرد ما نیست
8 که باشی تو که او خون تو ریزد وگر ریزد جز اینت خونبها نیست
9 دوای جان مجوی و تن فرو ده که درد عشق را هرگز دوا نیست
10 درین دریای بی پایان کسی را سر مویی امید آشنا نیست
11 تو از دریا جدایی و عجب این که این دریا ز تو یکدم جدا نیست
12 تو او را حاصلی و او تورا گم تو او را هستی اما او تورا نیست
13 خیال کژ مبر اینجا و بشناس که هر کو در خدا گم شد خدا نیست
14 ولی روی بقا هرگز نبینی که تا ز اول نگردی از فنا نیست
15 چو تو در وی فنا گردی به کلی تو را دایم ورای این بقا نیست
16 ز حیرت چون دل عطار امروز درین گرداب خون یک مبتلا نیست