جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جانا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2611

غزل 2611 ام از 6329 غزلیات

جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی

1 جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی من دم نزنم زیرا دم می‌نزند ماهی

2 بر خیمه این گردون تو دوش قنق بودی مه سجده همی‌کردت ای ایبک خرگاهی

3 خورشید ز تو گشته صاحب کله گردون وز بخشش تو دیده این ماه سما ماهی

4 کی هر دو یکی گردد تو آتش و من روغن وین قسمت چو آمد تو یوسف و من چاهی

5 هر چند که این جوشم از آتش تو باشد من بنده آن خلعت گر رانی و گر خواهی

6 این دانش من گشته بر دانش تو پرده فریاد من مسکین از دانش و آگاهی

7 گه از می و از شاهد گویم مثل لطفش وین هر دو کجا گنجد در وحدت اللهی

8 شمس الحق تبریزی صبحی که تو خندانی کی شب بودش در پی یا زحمت بی‌گاهی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی

شاعر شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی چه کسی است ؟

شاعر شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی چیست ؟

قالب شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی غزل است

مضمون اصلی شعر جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, می‌نوشی است.
بنر