1 جانا تو چنین بجنگ با من زچه گر دوست نئی رواست، دشمن زچه
2 بی هیچ سبب کشیده دامن را در خون من سوخته خرمن زچه
1 شیرمردان چو عزم کار کنند کار ازین گونه استوار کنند
2 آبخور زاتش سموم آرند خوابگه در دهان مار کنند
1 اجل موفق دین آن خلاصه تحقیق توئی موفق آن خیرها علی التحقیق
2 توئی که از سر تقوی بجاه دنیاوی بدست کردی عقبی و این بود توفیق
1 زهی دهان تو میم و زلعل حلقه میم زهی دو زلف تو جیم و زمشک نقطه جیم
2 ز مهر میم تو وز جور جیم تو هستم فراخ حوصله چون جیم و تنگدل چون میم