-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم
2 در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم
3 روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم
4 گر پردههای عالم در پیش چشم داری گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم
5 در پیش بارگاهت از دور بازماندم کز بیم دور باشت روی گذر ندارم
6 نه نه تو شمع جانی پروانهٔ توام من زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم
7 عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم
8 عطار در هوایت پر سوخت از غم تو پرواز چون نمایم چون هیچ پر ندارم