- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را ای سرو روان بنما آن قامت بالا را
2 خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی را خورشید دگر بنما این گنبد خضرا را
3 رهبر کن جانها را پرزر کن کانها را در جوش و خروش آور از زلزله دریا را
4 خورشید پناه آرد در سایه اقبالت آری چه توان کردن آن سایه عنقا را
5 مغزی که بد اندیشد آن نقص بسست ای جان سودای بپوسیده پوسیده سودا را
6 هم رحمت رحمانی هم مرهم و درمانی درده تو طبیبانه آن دافع صفرا را
7 تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراری تو سرده اسراری هم بیسر و بیپا را
8 یا رب که چه داری تو کز لطف بهاری تو در کار درآری تو سنگ و که خارا را
9 افروخته نوری انگیخته شوری ننشاند صد طوفان آن فتنه و غوغا را