1 جانا، بر آستانت روزی که جا بگیرم خاک درت به دیده چون توتیا بگیرم
2 پیش تو روی چون زر مالم به خاک، جانا وندر دل چو سنگت زین روی جا بگیرم
3 خورشید اگر بخواند پیشت برات خوبی در روزنامه او صد جا خطا بگیرم
4 باریکی میانت تا غایتی ست کز وی تیغم به دست ناید، از هر کجا بگیرم
5 باریکی میانت تا غایتی ست کز وی تیغم به دست ناید، از هر کجا بگیرم
6 حالم ترا که گوید، پیشت مرا که آرد؟ دست که را ببوسم، پای که را بگیرم؟
7 ای کاش پر برآید بر بازوی نیازم تا بر پرم به سویت، راه هوا بگیرم
8 گه دست کین برآری، گه پا به خون فشاری پیش آیدم به زاری، گر دست و پا بگیرم
9 شد بنده تو خسرو، گر باورش نداری او را که تو بگویی بر خود گوا بگیرم