جانا، گذری به بوستان از امیرخسرو دهلوی غزل 1533

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

جانا، گذری به بوستان کن

1 جانا، گذری به بوستان کن باده خور و رخ چو ارغوان کن

2 جان ها که گرانست نرخ ایشان یک بار بخند و رایگان کن

3 از غمزه روانه کن خدنگی یک جان مرا هزار جان کن

4 گر می کشیم ز کس چه پرسی؟ چیزی که ترا خوش آید، آن کن

5 زن در دل خسرو آتش، اما خود را ز میانه بر کران کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر