جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جانا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2050

غزل 2050 ام از 6329 غزلیات

جانا بیار باده و بختم تمام کن

1 جانا بیار باده و بختم تمام کن عیش مرا خجسته چو دارالسلام کن

2 زهره کمین کنیزک بزم و شراب توست دفع کسوف دل کن و مه را غلام کن

3 همچون مسیح مایده از آسمان بیار از نان و شوربا بشری را فطام کن

4 مشتی فسرده را به دم گرم بشکفان مشتی گدای را شه بااحتشام کن

5 این روی پرگره را خندان و شاد کن این عمر منقطع را عمری مدام کن

6 ای شوق هر دماغ سر عاشقان بخار وی ذوق هر مقام بر ما مقام کن

7 آن خانه را که جام نباشد چو نیست نور ما خانه ساختیم تو تدبیر جام کن

8 ما را وظیفه‌هاست ز لطف تو صد هزار درمانده گشت دل که چه گوید کدام کن

9 خاموش کن که دوست مجیب است بی‌سال نظاره کرم کن و ترک کلام کن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن

شاعر شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن چه کسی است ؟

شاعر شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن چیست ؟

قالب شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن غزل است

مضمون اصلی شعر جانا بیار باده و بختم تمام کن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر