- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانا بیار باده و بختم تمام کن عیش مرا خجسته چو دارالسلام کن
2 زهره کمین کنیزک بزم و شراب توست دفع کسوف دل کن و مه را غلام کن
3 همچون مسیح مایده از آسمان بیار از نان و شوربا بشری را فطام کن
4 مشتی فسرده را به دم گرم بشکفان مشتی گدای را شه بااحتشام کن
5 این روی پرگره را خندان و شاد کن این عمر منقطع را عمری مدام کن
6 ای شوق هر دماغ سر عاشقان بخار وی ذوق هر مقام بر ما مقام کن
7 آن خانه را که جام نباشد چو نیست نور ما خانه ساختیم تو تدبیر جام کن
8 ما را وظیفههاست ز لطف تو صد هزار درمانده گشت دل که چه گوید کدام کن
9 خاموش کن که دوست مجیب است بیسال نظاره کرم کن و ترک کلام کن