جمالش دیده ام در هر خیالی
1
جمالش دیده ام در هر خیالی
خیالش بین که دارد خوش جمالی
2
خیال اوست نقش پردهٔ چشم
ازین خوشتر نمی بینم خیالی
3
خیالی جز خیال او محالست
محالی را کجا باشد مجالی
4
مرا چون ذوق می بخشد خیالش
ازو خالی نیم در هیچ حالی
5
غلام سید سرمست ما شو
که تا یابی از آن حضرت کمالی