- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست خیال او به دل تنگم آرمیده شده ست
2 ز زلف پرده در او که پرده پوش دل است بیا که پرده پوشیدگان دریده شده ست
3 کشید عارض او خط، پناه چو، ای صبر کنون که لشکر سودای از جریده شده ست
4 هنوز می کشدم دل به زلفت، ار چه مرا هزار گونه گشایش ازان کشیده شده ست
5 رقیب گفت، شنیدی چه لطف می گفتند؟ سخن ز گفتن من می کند شنیده شده ست
6 نمی توان که دلم را ز تیر او ببرم ز تیرش ار چه دلم چند جا بریده شده ست
7 مگر سیاه ازان گشت مردم چشمم که آفتاب جمالش درون دیده شده ست
8 نیامده ست بر من دو روز، دانی چیست؟ لبش به دندان بگرفته ام گزیده شده ست
9 به دست شوق کمند نیاز می تابم که باز آهوی صیادکش رمیده شده ست
10 گهر ز دیده به دامن همی کشم به رهش ز کار خسرو بیچاره دانه چیده شده ست