1 جهاندیده گوید که بنیاد این فگنده ست ماهنگ، دارای چین
2 دگر گفت کان کوش پیشین نهاد ندارد کس آن روزگاران به یاد
3 نداند جز از راز داننده کس که اوی است داننده ی راز و بس
1 سکندر دو تن پیش کرد از گروه بشد تا رسید او به نزدیک کوه
2 بیابان و کوه اندر او بود و رود بفرمود تا لشکر آمد فرود
1 چو ده روز بگذشت طیهور شاه به پرسش سوی آتبین شد ز گاه
2 به دیدار او آتبین گشت شاد نشستند و کردند هرگونه یاد