1 جهاندیده گوید که بنیاد این فگنده ست ماهنگ، دارای چین
2 دگر گفت کان کوش پیشین نهاد ندارد کس آن روزگاران به یاد
3 نداند جز از راز داننده کس که اوی است داننده ی راز و بس
1 چو از دانشِ سرکش نیک پی یکایک شد آگاه فرخنده کی
2 خوش آمدش دیدار و کردار او شکیبا نبودی به دیدار او
1 چو هور از بر کوه زیور نهاد سپاهی سوی کوهیان سر نهاد
2 زمین آسمانگون ز پولاد تیغ ز گرد سپه بر سر کوه میغ
1 بر آن بود سه ماه سالار چین که رفته ست پیش بهک آتبین
2 یکی نامه فرمود نزد بهک ز سر تا به پایان سخن بی نمک
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به