گرم و سردی چشیده از شاه نعمت‌الله ولی غزل 922

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

گرم و سردی چشیده ام که مپرس

1 گرم و سردی چشیده ام که مپرس هم به مردی رسیده ام که مپرس

2 این چنین جام می که می نوشی دُرد دردی چشیده ام که مپرس

3 این چنین مست و لاابالی وار از جهانی رسیده ام که مپرس

4 سختی گفتم از زبان حبیب هم به گوشی شنیده ام که مپرس

5 گل این گلستان سلطانی هم به دستی بچیده ام که مپرس

6 گوهری را فروختم به بهاء جوهری را خریده ام که مپرس

7 در همه روی روشن سید آفتابی بدیده ام که مپرس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر