پیش از این من با جوانان از امیرخسرو دهلوی غزل 1938

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی

1 پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی کاشکی زیشان هم از اول جدایی کردمی

2 از دل گمگشته اکنون گوش نتوانم نهاد زانکه اول وصف خوبان ختایی کردمی

3 زین دل دوزخ اگر افروختی شمع مراد وقتی آخر شام غم را روشنایی کردمی

4 یک سخن شیرین ندارم یاد از آن رویی که آن بر جراحتهای جانی مومیایی کردمی

5 توبه داد این چشم شاهدباز و این شاهد مرا زانچه من وقتی حدیث پارسایی کردمی

6 ای خوش آن شبها که از بهر گدایی بر درت بر سر کوی تو بر درها گدایی کردمی

7 خلعت تیغت ز خون بایستی اندر گردنم تا میان عاشقانت خودنمایی کردمی

8 از پی تو دوست می دارم غمت را، ورنه من با چنان بیگانه ای کی آشنایی کردمی

9 زاغ نالان است خسرو بی رخت وز خار هجر گر گلی بودی ز تو، بلبل نوایی کردمی

عکس نوشته
کامنت
comment