درد هجران تو را داغ جگر از اثیر اخسیکتی غزل 108

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام

1 درد هجران تو را داغ جگر ساخته ام گرد میدان تو را کحل بصر ساخته ام

2 نبود نام توای یار نه نزدیک و نه دور تو زمن هیچ و من از تو همه بر ساخته ام

3 پرده کژ مده، ای هستی من بُرده ی تو گرچه با زخمه سر کژّ تو در ساخته ام

4 خطی آمد ز تو در خون من و من چو قلم پیش از آن خط قدم از تارک سر ساخته ام

5 طوق زر کردی رفتم مگر از راه جمال دست در گردمیان تو کمر ساخته ام

6 سرو بالائی و سوسن برو و گل عارض و من ز تو بستان تماشای نظر ساخته ام

7 ای بسا شب که تو در خلوت و من تا بسحر از قد خفته خود حلقه در ساخته ام

8 حلقه حلقه ست در داج فلک آه اثیر زان گل حلقه آئینه در ساخته ام

عکس نوشته
کامنت
comment