ای کرده تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 1465

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم

1 ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم زان روی که حیرانم من خانه نمی‌دانم

2 ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده کو خانه نشانم ده من خانه نمی‌دانم

3 زان کس که شدی جایش زان کس مطلب دانَش پیش آ و مرنجانش من خانه نمی‌دانم

4 وان کز تو بود شورش می دار تو معذورش وز خانه مکن دورش من خانه نمی‌دانم

5 من عاشق و مشتاقم من شهره آفاقم رحم آر و مکن طاقم من خانه نمی‌دانم

6 ای مطرب صاحب صف می زن تو به زخم کف بر راه دلم این دف من خانه نمی‌دانم

7 شمس الحق تبریزم جز با تو نیامیزم می افتم و می خیزم من خانه نمی‌دانم

عکس نوشته
کامنت
comment