جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

شدم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2547

غزل 2547 ام از 6329 غزلیات

شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی

1 شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی

2 زهی پیدای ناپیدا پناه امشب و فردا زهی جانم ز تو شیدا زهی حال پریشانی

3 ز زلف جعد چون سلسل بشد این حال من مشکل میان موج خون دل مرا تا چند بنشانی

4 چو آرم پیش تو زاری بهانه نو برون آری زهی شنگی و طراری زهی شوخی و پیشانی

5 زبان داری تو چون سوسن نمایی آب را روغن چرا بیگانه ای با من چو تو از عین خویشانی

6 زهی مجلس زهی ساقی زهی مستان زهی باده زهی عشاق دل داده زهی معشوق روحانی

7 شراب عشق تو آنگه جهان حسن بر جاگه جمال روی تو آنگه کند جان کسی جانی

8 بکرده روح را حق بین خداوندی شمس الدین ز تبریز نکوآیین به قدرت‌های ربانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی

شاعر شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی چه کسی است ؟

شاعر شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی چیست ؟

قالب شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی غزل است

مضمون اصلی شعر شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر