شنیده‌ام که به شاهان از شهریار گزیدهٔ غزلیات 36

شنیده‌ام که به شاهان عشق بخشی تاج

1 شنیده‌ام که به شاهان عشق بخشی تاج به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج

2 تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن به دولت سرت از آفتاب دارم تاج

3 کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم بر آن سر است که از قلب ما کند آماج

4 اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای که گفته‌اند قمار نخست با لیلاج

5 به پای ساز تو از ذوق عرش کردم سیر که روز وصل تو کم نیست از شب معراج

6 زبان شعر نیالوده‌ام به مدح کسی ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج

7 به تکیه‌گاه تو ای تاجدار حسن و هنر سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج

8 به قول خواجه گر از جام می کناره کنم به دور لاله دماغ مرا کنید علاج

9 به روزگار تو یابد کمال موسیقی چنانکه شعر به دوران شهریار رواج

عکس نوشته
کامنت
comment