1 من باکمر تو در میان کردم دست پنداشتمش که در میان چیزی هست
2 پیداست از آن میان چو بربست کمر تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست
1 صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
2 گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت
1 بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد بادِ غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
2 طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد
1 مدامم مست میدارد نسیمِ جَعدِ گیسویت خرابم میکند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت
2 پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت
1 ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
2 تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
1 هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد
2 گویند شب آبستن و این است عجب کاو مرد ندید از چه آبستن شد
1 جای حضور و گلشن امن است این سرای زین در به شادمانی و عیش وطرب در آی
2 ای کاخ دولتی تو چه کاخی که مدرج است در شاخسار گلشن تو سایه همای
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به