1 عمریست که من کشته دیدار توام دیریست که مست چشم بیمار توام
2 در جان منی ز عین دلجویی من منهم ز میان جان طلبکار توام
1 داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد آخر شرار آتش ما در تو کار کرد
2 گفتم که جان بپای تو خورشید رخ دهم طالع مدد نکرد و مرا شرمسار کرد
1 نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از من مپرس از بیوفایی کان نمیپرسد خدا از من
2 دلم چون نافه خونشد در وفاداری و دلشادم که با هر کسکه باشد میدهد بوی وفا از من
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به