-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش
2 آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش
3 دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگر باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش
4 راه برم به سوی او شب به چراغ روی او چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش
5 درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش
6 گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش
7 تا به سحر بپایمش همچو شکر بخایمش بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش
8 خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش کرد سفر به خواب خوش راه سفر بگیرمش