بیشتر عمر چنان بوده‌ام از عطار نیشابوری غزل 471

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بیشتر عمر چنان بوده‌ام

1 بیشتر عمر چنان بوده‌ام کز نظر خویش نهان بوده‌ام

2 گه به مناجات به سر گشته‌ام گه به خرابات دوان بوده‌ام

3 گاه ز جان سود بسی کرده‌ام گاه ز تن عین زیان بوده‌ام

4 راستی آن است که از هیچ وجه من نه درین و نه در آن بوده‌ام

5 من چکنم کان که چنان خواستند گر بد و گر نیک چنان بوده‌ام

6 گرچه به خورشید مرا علم هست طالب یک ذره عیان بوده‌ام

7 نی که خطا رفت چه علم و چه عین دلشدهٔ سوخته‌جان بوده‌ام

8 گرچه سبکدل شده‌ام هم ز خود بر دل خود سخت گران بوده‌ام

9 بحر جهان بس عجب آمد مرا غرق تحیر ز جهان بوده‌ام

10 گرچه ز هر نوع سخن گفته‌ام کوردلی گنگ زبان بوده‌ام

11 زآنچه که اصل است چو آگه نیم پس همه پندار و گمان بوده‌ام

12 هیچ نمی‌دانم و در عمر خویش منتظر یک همه دان بوده‌ام

13 چون همه دانی نتوان زد به تیر لاجرم از غم چو کمان بوده‌ام

14 غرقهٔ خون شد ز تحیر فرید زانکه بسی اشک‌فشان بوده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment