-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمریست که من خاک ره درد کشانم چون سایه قدم بر قدم پیر مغانم
2 از زهد برندی چو فتادم چه تفاوت آن روز همین بودم و امروز همانم
3 با پیر مغان بسته ام اینعهد که دیگر جز خدمت رندان نکنم تا بتوانم
4 ای خضر سعادت مددی تا چو خط یار خود را بلب چشمه حیوان برسانم
5 اهلی بدلم زخم نهان کز ستم اوست روزی بتو بنمایم اگر زنده بمانم