-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام در حیرتم که بیتو چرا زنده بوده ام
2 از من متاب روی که در ملک دلبری هر کس که شاه بود منش بنده بوده ام
3 دایم هوای لعل لبی پخته ام چو شمع پروانه وار کشته یک خنده بوده ام
4 چون عیسی آفتاب رخی بوده همدمم تا بوده ام بطالع فرخنده بوده ام
5 چون گل هوای اطلس شاهی نکرده ام آزاده دل چو سرو کهن زنده بوده ام
6 خونم بریز و پیش سگانم فکن که من در خدمت سگان تو شرمنده بوده ام
7 اهلی اگرچه شیر فلک صید من شده من پیش پای دوست سر افکنده بوده ام