از نهفتن، راز را رسوای از واعظ قزوینی غزل 467

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

از نهفتن، راز را رسوای عالم کرده ام

1 از نهفتن، راز را رسوای عالم کرده ام وز خموشی غیر را با خویش محرم کرده ام

2 هر دمی از زندگی پامال فکری میشود عمر خود را جاده غمهای عالم کرده ام

3 سر نپیچیده است از تأثیر افغانم دلی پادشاهی در جهان از دولت غم کرده ام

4 همچو من نخلی ندارد گلشن آزادگی در جنون تا ریشه زنجیر محکم کرده ام

5 عالمی گردیده در خاطر، غم عالم مرا ترک خود واعظ چه گویم،ترک عالم کرده ام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر