-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماییم دل و دین بسر کار تو کرده نقد دو جهان در سر بازار تو کرده
2 داد از که ستانیم مگر هم زلب تو زانها که بما نرگس خونخوار تو کرده
3 ای کان مروت مکش اینخسته جگر را امروز که جا سایه دیوار تو کرده
4 هم عاقبت ازبند فراقم برهاند آنکسکه من خسته گرفتار تو کرده
5 رحمی بکن ایگل که بصد نازبر آرد اهلی دل خود را که چنین خوار تو کرده
6 مارا رقیب اگر به خمار فراق سوخت خواهد کشید ساقی دور انتقام ازو
7 خاص کسی نشد کرم عام میفروش آسوده اند خلق جهان خاص و عام ازو
8 اهلی چو صاف عیش به درد غمی فروخت ساقی مکن دریغ تو هم درد جام ازو