1 راست شد از عطای حی قدیم بر سر تاج خسروان دیهیم
2 کعبه عدل و داد احمد شاه که درش سجده گاه ابراهیم
3 کرده تقویم عدل زانکه خدای آفریدش با حسن التقویم
4 خلق را زیر رایتش ز علوم وحی منزل رسد ز امر حکیم
1 شکست دستی کز خامه بس نگار آورد نگارها ز سر کلک زرنگار آورد
2 شکست دستی کاندر پرند روم و طراز هزار سحر مبین، هر دم آشکار آورد
1 تا به دارالملک عزلت گشته ام فرمانروا تاج فقرم ساخت بر تخت قناعت پادشا
2 آستین افشاندم از گرد علایق آشکار تا زدم مردانه بر ملک دو عالم پشت پا